دیکشنری ریحانه ای (جدید)چند کلمه ی بامزه به زبان شیرین ریحانه
سلام . من دوباره برگشتم . شب یلداتون مبارک . من و ریحانه گلی دیشب شب یلدا خونه ی مامانی بودیم
ولی عشقم مریض شده بود و خیلی حال نداشت . اولش کلی منو تحویل گرفت ولی بعد بی حوصله شد
و قر زد و اخرشم رفت خوابید اما در فاصله ی دوهفته ای که ندیده بودمش کلی چیز جدید یاد گرفته بود :
اون یاد گرفته بود 1,2,3,4,5,6,7,8,9,10 را به درستی و بی هیچ اشکالی بخونه و بشمارد .
تازه کلماتی مثل : تخم مرغ که میگفت : تمه غل یا پرتغال رو که می گفت : توبه قال .
خیلی بانمک شده . هرچی می گوییم را تکرار می کنه . شیطون ترم شده .
یک داستان ریحانه ای :
چند وقت پیش ریحانه در یک مراسم خیلی شلوغ کرده بود و مامانش گفته بود : چقدر شروع می کنی .
ببین اون نی نیه چقدر ساکته . اگه بازم شلوغ کنی برای اون جایزه می خرم ولی برای تو نمی خرما .
ریحانه هم رفته بوده پیش بچهه و گفته بوده : نی نی چی بخرم برات ؟ چی دوس داری برات بخرم ؟
فکر کنم خودتون فهمیدید یعنی چی : نتیجه : داغ تو دل یخ انداختن فایده نداره . اصلا براش مهم نبود.
من چند وقته می خوام عکساشو تو وبش بگذارم اما بلد نیستم . لطفا راهنمایی ام کنید .
عکسای قشنگی ازش گرفتم .