ریحانه ی عزیزم
به نام خدا
عزیزم نه به اونکه ماهی یک بار هم به زور می تونستیم همدیگه رو ببینیم
نه به اینکه الان تقریبا هرروز می تونم ملاقاتت کنم ...!!
جمعه رفتیم افطاری خونه ی عمه فاطی ...
خیلی خوش گذشت مخصوصا به تو ... اون روز تموم شیطنتت رو به نمایش گذاشتی
انقدر شیطونی کردی که خدا می دونه ...
دلم می خواست خیلی بیشتر ازت عکس بگیرم ولی شیطنت هات تمومی نداشت
دوربینم که شارژ نداشت متاسفانه عکسات خیلی کیفیتی نداره ...
اینم از عکسات عزیزم :
اینجا تنها جایی بود که اروم نشستی و گذاشتی ازت عکس بگیرم
فدات بشم که انقدر قشنگ نشستی :
فقط یک چیز رو توضیح بدم :
*فدای تو بشم که عاشق کیتی هستی ...
لباس کیتی هم می پوشی ...
قالب وبلاگتم واسه همین کیتی گذاشتم ...
اینم عکسای دیگت :
الهی فدای خنده هات بشم ...اینجا داشتی شیطونی می کردی از قیافت معلومه :
اینجا هم داری بلند بلند مجله می خونی و از خودت داستان درمیاری ...
بعد ورق می زنی و وقتی عکس نی نی می بینی ذوق می کنی :
حالا چندتا عکس دیگه از تو :
این عکسای خوشگلو خاله خاطرت بهم داد :
اینم از عکسات روی سُرسُره :
تا عکسای بعدی خدافظ