قصه ای به سبک ریحانه گلی
قصه ی ریحانه ای :
دیروز عشق من ریحانه خوابش میومده . به مامانش می گه : مامان قیصه بگو .
مامان ریحانه هم می گه : چه قصه ای بگم ؟
ریحانه میگه : شندل مندل بگو .
مامان ریحانه از بس این قصه را گفته بوده می گه :
یکی بود یکی نبود یه ریحانه بود (در اینجا ریحانه به مامانش می گه : یه انانه بود که خیلی ازیت می کرد)
و مامانشم می زنه زیر خنده و می گه خودتم می دونی این همه شیطنتت چقدر منو اذیت می کنه ؟!
هههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی