عروسک دردسر ساز
وقتی ریحانه میاد خونمون همه چیز رو بر می دارد . کلا بچه ها این کار ها را دوست دارند دیگه .
چند وقت پیش ریحانه کوچولو به خانه ی ما امد و من بهش یک عروسک دادم تا باهاش کمی سرگرم بشه
و چیزهای دیگر را بر نداره . خلاصه اونم خدا را شکر خوب باهاش بازی کرد اما ...........حدس بزنید چه شد.
موقع رفتن او حتی حاضر نبود کلاه عروسک را هم از خودش دور کند . همه سعی می کردند عروسک را از
او بگیرند اما هیچ کس موفق نشد . خلاصه وقتی داشتند سوار ماشین می شدند ریحانه یک برای لحظه
حواسش به گربه ای رفت و عروسک را از او پس گرفتند . اون طفلکی هم تا خانیشان گریه کرد . خدا نکنه
گریتو ببینم عشقم .
هفته ی پیش رفتیم خونه ی مامان بزرگم که مامانی یک عروسک تقریبا شبیه همان عروسک به او هدیه
داد . ریحانه از خوشحالی چشمانش برق زد و من هم کلی خوشحال شدم و عذاب وجدانم کمتر شد .