عشقم ریحانهعشقم ریحانه، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

معطر ترین گُل دنیا ریحانه کوچولو

ریحانه من

  سلام گل من . این چند وقت که توی وبلاگت نبودم به خاطر این بود که به علت داشتن درس و امتحانم نتونستم ببینمت و الان دلم برات یک ذره شده شیرین زبونم ... چند وقت پیش که دیدمت خیلی حالت خوب نبود و همش گریه می کردی و بهونه می آوردی و ما هم کاملا از دردت بی خبر بودیم ... چون ناهار خوب نخورد بودی حدس زدیم گشنته ولی بیسکویت هم نخوردی و بعدا معلوم شد باباییت بی خبر بوده و با شکم خالی بهت نوشابه و بستنی داده !!! باباییت برای اینکه گریت بند بیاد بردت بیرون ی ذره گردوندت ولی فایده نداشت خلاصه با کلی ادا و اصول ی جوری سرتو گرم کردیم و تو هم تقریبا یادت رفت که دلت درد می کنه و گریت بند اومد. بعد که عمو رضات اومد شام خوردیم و تو هم...
30 ارديبهشت 1392

دوستت دارم ریحانه ی خوشگلم

  ریحانه ی گلم .... خوش حالم که با درست کردن این وبلاگ و گذاشتن عکسات در اون تونستم همه رو از جمله خاله خاطره ی عزیزت رو که برای تحصیل به دانشگاه ساری رفته خوش حال کنم ...... ههممون دوستت داریم ...
20 فروردين 1392

عید دیدنی ریحانه خانوم(خونه ی ما)

امروز یعنی 4/1/1392 ریحانه خانوم به همراه پدر و مادر عزیزش برای عید دیدنی به خانه ی ما آمدند و من هم از فرصت استفاده کردم و چند عکس زیبا از ریحانه گرفتم : ریحانه و سفره هفت سین اتاق من : اینم از عکس ریحانه خانوم در آینه ی سفره هفت سین: این هم چند عکس از شیطنت های ریحانه خانوم : خوش خنده ی من : این هم از عیدی ریحانه از طرف من : این دامن ناقابلم عیدیه منه به خانوم گل: تا ماجراهای بعدی خدانگهدار. خداحافظی ریحانه جون :   ...
4 فروردين 1392

عیدتون مبارک

سلام . عید نوروز مبارک . ریحانه جون این نقاشیه منه ! گفتم شاید بهتر باشه که تو این وبلاگ یک هنردستی بگذارم تا وبلاگت جذابیت و زیبایی بیشتر به خود بگیره. ا ینم از سفره هفت سین کوچکی که من چیده ام . امیدوارم همیشه شاد باشی عزیزم. عیدت مبارک کوچولوی من . ...
2 فروردين 1392

عید دیدنی خانوم گل(ریحانه)

امروز یعنی 1392/1/1 ما و خانوم گل (ریحانه) رفتیم عید دیدنی خونه ی عموی مامانم که می شه عموی بابای خانوم گل (ریحانه). متاسفانه به علت فوت عموی مادرم (حدودا 1 ماه پیش) برای عید اولشان به آنجا رفتیم تا خانوادیشان کمی از تنهایی درآیند و غم و افسوس نخورند. زن عموی مادرم یک نوه ی پسر هم سن ریحانه دارد که اسم خوشملش امیرعلی است . وقتی خانوم گل(ریحانه) به آنجا رسید امیرعلی کلی ذوق کرد و با هم دیگه مشغول بازی شدند . (بالاخره هم سن هم هستند). اینم چند عکس از خانوم گل(ریحانه) در خانه ی عموی مادرم : این جا خانوم گل(ریحانه) برام عشوه اومده . بالاخره یک عکس با کیفیت ازش گرفتم ! این هم از امیرعلی یک دوست و هم بازی خوب ! ...
30 اسفند 1391

ریحانه خانوم در حال تلویزیون دیدن

الهی فدای این مدل تلویزیون دیدنت بشم عزیز دلم ببینید با چه دقتی داره تماشا می کنه ! البته هزار ماشاالله اینقدر تکان می خورد که عکس هایش کیفیتشان خیلی خوب نمی شود اما بهتر از هیچی است !♥ خوش حالم که خاله خاطره ات هم با دیدن این وبلاگ شاد شد و من رو از نظر خوبش بهرمند کرد . امیدوارم که خاطره جون با وجود دوری از تو همون طور که خودش گفت با دیدن عکس هایت دوری را کم تر احساس کند ! دوستت دارم و این را بدان که : تپش قلب تو زیبا ترین اهنگ زندگی من است ♥   ...
24 اسفند 1391