عید دیدنی خانوم گل(ریحانه)
امروز یعنی 1392/1/1 ما و خانوم گل (ریحانه) رفتیم عید دیدنی خونه ی عموی مامانم که می شه عموی
بابای خانوم گل (ریحانه). متاسفانه به علت فوت عموی مادرم (حدودا 1 ماه پیش) برای عید اولشان به
آنجا رفتیم تا خانوادیشان کمی از تنهایی درآیند و غم و افسوس نخورند. زن عموی مادرم یک نوه ی پسر
هم سن ریحانه دارد که اسم خوشملش امیرعلی است . وقتی خانوم گل(ریحانه) به آنجا رسید امیرعلی
کلی ذوق کرد و با هم دیگه مشغول بازی شدند . (بالاخره هم سن هم هستند).
اینم چند عکس از خانوم گل(ریحانه) در خانه ی عموی مادرم :
این جا خانوم گل(ریحانه) برام عشوه اومده . بالاخره یک عکس با کیفیت ازش گرفتم !
این هم از امیرعلی یک دوست و هم بازی خوب !
اینم یک عکس دیگه از خانوم گل که دارد قایم باشک بازی می کند :
این هم چند عکس زیبای دیگه از خانوم گل(ریحانه) :
اینم چند تا عسک دونفره (خانوم گل و امیرعلی) :
البته اینجا خانوم گل پشتشه ؟!
بعد از بازی و عید دیدنی همه (مادر و پدر من و ریحانه) رفتیم به خانه ی مادربزرگ عزیزم .
خیلی نتوانستم ازش عکس بگیرم چون سرگرم کمک کردن شدم .
خانوم گل ، با کلاس خانوم :
نظر یادتون نره .
عیدتون بازم مبارک .
*خانوم گُل اسم جدیده ریحانه خوشگلس ، البته فقط تو وبلاگش . از بس که دوستش دارم و گُله.